سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
 
امروز: چهارشنبه 103 خرداد 2

در پیله تا به کی بر خویشتن تنی؟      

 ـ پرسید کرم را مرغ از فروتنی ـ

 تا چند منزوی در کنج خلوتی،

 در بسته تا به کی، در محبس تنی؟

 در فکر رستنم ـ پاسخ بداد کرم ـ

 خلوت نشسته ام زین روی منحنی.

 فرسوده جان من از بس به یک مدار

 برجای مانده ام چون فطرت دنی.

همسال های من پروانگان شدند

جستند از این قفس، گشتند دیدنی.

 یا سوخت جانشان دهقان به دیگران،

جز من که زنده ام در حال جان کندنی.

در حبس و خلوتم تا وارهم به مرگ

 یا پر برآورم بهر پریدنی

 اینک تو را چه شد کای مرغ خانگی!

 کوشش نمی کنی، پری نمی زنی؟

پا بنده ی چه ای؟ وابسته ی که ای؟

 تا کی اسیری و در حبس دشمنی؟  (نیما یوشیج)


 نوشته شده توسط علی بیدار در پنج شنبه 91/8/18 و ساعت 3:17 عصر | نظرات دیگران()
درباره خودم
آمار وبلاگ
بازدید امروز: 6
بازدید دیروز: 27
مجموع بازدیدها: 349889
جستجو در صفحه

خبر نامه